رابطهی قدر و قلب
(شبهای قدر سال 92)
در این شبها، سخن از قلب بود؛ که به راستی حاضر در لیلةالقدر و إحیاگر این شب، قلب است، نه بدن! قلب است که باید یکنوا و بیشائبه، فقط او را بخواهد و جز به او، نظر نداشته باشد. راز عروج در این لیله، طلب است؛ طلب صادق قلب. پس باید قلب را شناخت و از هر چه غیر او پیراست.
قلب در مقام وحدت خود، در برابر معشوق حقیقی و یکتا، لاجرَم باید ثابت و پایدار باشد و لذا هر گونه تزلزل و بیثباتی، آن را از نعمت همنشینی با محبوب بازمیدارد. پس اگر ما با کوچکترین محرّک از جمله اقبال و ادبارهای عالم ماده، نوسانات حیات دنیوی و کششهای نفس و هوی، نگاه قلب خود را از حضور حقتعالی برداریم و مشغول غیر شویم، خود، بزرگترین گواه بر این امر است که هنوز قلبمان، پهنای فراخ خود را به عنوان عرش و حرم الهی پیدا نکرده و هنوز ساکن بیت تنگ و مهجور دنیاست!
قلب، هویت انسانی انسان، و امراضش، مُهلکِ انسانیت اوست؛ که از خطرناکترین این امراض، غفلت است. هر چند گرفتار بودن به گناهان قلبی از جمله حقد، حسد، کبر و ریا نیز، کم از بیماری غفلت نیست!
سرکار خانم لطفیآذر در این سه شب، با اشاره به ضرورت توبهی حقیقی از تمام گناهان و نیز توجه کامل به اعمال و ادعیهی واردشده برای شبهای قدر، جایگاه قلب و ارتباط آن با لیلةالقدر را به قدر فرصت موجود، توضیح میدهند و اهمیت حضور قلب و ارتقاء مبادی میل و طلب، که لازمهاش ارتقاء سطح معرفت و محبت است را، به خوبی روشن میکنند.
در ضمن این بحث، مختصری نیز به مسئلهی حجاب و عفت در پوشش و نوع ارتباط با نامحرم پرداخته میشود و ارتباط بیتوجهی به این مسئله با کدورت و تیرگی قلب، به نحو تأثیرگذاری تبیین میگردد؛ تا مخاطبان، به اهمیت مقدمات عملی حضور و طهارت قلب، پی ببرند.
نظرات کاربران